بیاننیوز
گروهی از فعالین و جوانان سادات افغانستان با راهاندازی اسپیس تویتری، به ایجاد راهکار و تدوین برنامه با پشتوانهی علمی، عملی و تاریخی تاکید ورزیدند.
این اسپیس چهارشنبهشب(۴ اسد) تحت عنوان«قوم و هویت قومی در افغانستان، پروژه کیست» و با اشتراک دهها نفر از قوم سادات و سایر اقوام دیگر برگزار شد. باقر مصباحزاده، سیدجعفر عادلی، سیدهاشمی پروانی، سیدنقی موسوی و شفیق سادات از فعالین سادات افغانستان، قوم سادات را مورد بحث قرار داده و راه حلهایی را برای نسل آیندهی این قوم، ارایه کردند.
آقای عادلی در این برنامه تویتری گفت، مسایل قومی که طی سالهای اخیر دامن زده شد، به نشست بن اول بر میگردد که بزرگان سادات کم توجهی کرده و آنها(بزرگان سادات) هنگام درج اقوام در قانون اساسی، جداشدن سادات از قوم هزارهها را به خیر و منافع جامعهی شیعه نمیدانستند.
به گفتهی عادلی، پیامد عدم توجه بزرگان سادات هنگام تدوین قانون اساسی و درج اقوام در این قانون، بعدا متوجه جامعه سادات افغانستان شد و کسانیکه لیاقت و شایستگی داشتند که باید در قدرت سهیم میبودند، بهدلیل عدم موجودیت قوم سادات در قانون اساسی از حقوق اساسیشان محروم شدند.
او در ادامه افزود آنعده از نخبگان سادات که در ردههای بلند نظام جمهوریت حضور پیدا کرده بودند، بر اساس شایستگی و لیاقتشان بود، نه مساله قومی.
عادلی با بیان اینکه قوم سادات از حقوق شهروندیشان محروم بودند، خاطر نشان ساخت که به همین جهت، دادخواهیها شروع و جوانان خودجوش سادات امضا جمعآوری کند تا اینکه حکومت را مجبور کرد تا قوم سادات را بهرسمیت بشناسد.
در همین حال، سیدباقر مصباحزاده در آغاز صحبتهایش اشاره کرد که ساختار دولت افغانستان بر معیار قومیت بنا شده و این قومیت به مرور زمان، قوم حاکم بهمنظور اینکه سلطهی قومی خود را گسترش بدهد، خواست که افغانستان را از نو تعریف کند و این درست از زمان امانالله خان شروع شد.
مصباحزاده با بیان اینکه بحث تضادهای قومی در افغانستان ریشه تاریخی در ساختار دولت دارد، تاکید کرد تا این مساله اساسی در سطح کشور حل نشود، بخشهای جامعه گرفتار آن خواهد بود.
او با اشاره به ریشهی تضاد میان اقوام سادات و هزاره گفت:«در رابطه به بحث شیعیان، متاسفانه بر مبنای تفکر قومیکه در افغانستان وجود داشت و تنش ایجاد شد، در زمان داوودخان که صدر اعظم پاکستان بود، بحث پاکستان پیش آمد و حرف به لشکرکشی رسید، دولت افغانستان برای مقابله با پاکستان بحث پشتونستان را مطرح کرد.»
به گفتهی مصباحزاده، اینها(استخبارات پاکستان) برای مقابله با داوود تلاش کردند که مشکل قومی را در داخل افغانستان علیه دولت داوود به وجود آورد.«آنها تنظیم نسل نو مغول توسط هزارههای کویته را به وجود آورد که مجری حزب مردم پاکستان به رهبری جنرال بوتو بود. یعنی در این مورد به ریشهی امروز آتشافروزی شده، موسس آن پاکستان است.»
مصباحزاده افزود که از همان زمان تنشهای سادات و هزاره شروع شد و از این تنشها افراد مثل محقق و خلیلی به عنوان حربهی دشمنی با سادات استفاده کردند. او در ادامه همچنان افزود که تبلیغات علیه سادات از همان زمان آغاز یافت اما بزرگان این قوم سکوت اختیار کردند.«تنها فردیکه در برابر این جریان ایستاد شهید مصباح بود، اما هیچ کدام از او حمایت نکردند.»
او با اشاره به تنشها میان اقوام سادات و هزاره در سالهای اخیر، افزود که در سالهای گذشته هم علیه سادات یکهتازی صورت میگرفت و حالا هم در شبکههای اجتماعی چنین چیزی صورت میگیرد اما کسی نیست که در برابر آن دفاع کند، همه بیتفاوت هستند.
این فعال سادات افغانستان در ادامه خاطرنشان ساخت که بعضی از بزرگان سادات از روی بزرگنمایی و شخصیتنمایی، این مساله قومی را بیارزش میدیدند و فکر میکردند که قومیت کار انسانهای بیسواد و ضعیف هستند، اما این رفته رفته منجر به فاجعه شد.
از سوی هم سیدهاشمی پروانی، ابتدا تاکید ورزید که با درس گرفتن از گذشته، درحال حاضر توجه صورت گیرد که چه کاری برای آینده انجام شود تا سادات افغانستان به حقوق اساسی و شهروندیشان دسترسی داشته باشند.
او تصریح کرد که آنچه امروز بر جامعهی سادات افغانستان میگذرد، احزاب سیاسی و گروههاییکه رهبریشان سادات بودند، مقصر هستند.
به گفتهی هاشمی پروانی، شماری از نهادهای مهم دولت جمهوریت که سهمیهبندی شده بود، جوانان با استعداد سادات افغانستان بهدلیل عدم موجودیت قوم سادات در قانون اساسی، از تمامی فرصتها محروم شده بودند.
هاشمی پروانی با اشاره به حرکت دادخواهی جوانان سادات در سال ۲۰۲۹ میلادی، گفت:«یکی از بزرگترین شانسهاییکه این حرکت صورت گرفت، همین بود که از پایین شروع شد، از تودهها به سمت بالا؛ تعدادی از کسانیکه در احزاب بودند و رهبر گروهها بودند، مجبور شدند. بهدلیل اینکه جایگاهشان را از دست ندهند، همصدا شوند و در چند جلسه شرکت کنند و در بعضی نشستهای خبری اشتراک کنند که ما هم هستیم و فردا اگر حرکت به نتیجه رسید، نگویند که سهم نگرفتید و برای اینکه مردم را قانع بکنیم، چیزی در چانته داشته باشیم.»
چه کاری صورت گیرد؟
شفیق سادات میگوید که نخبگان سادات بهشمول نویسندگان باید روی یک استراتیژی دقیق و همهجانبه به معنای واقعی آن کار کنند.
او به وضوح بیان کرد که برای اینکه اقتدار و جایگاه قوم سادات در ساختار افغانستان تثبیت شود، باید ابتدا دشمنی داخلی به هر قیمتیکه میشود، از بین برده شود تا انسجام میان قوم سادات به وجود آید.«وقتی برنامه تعریف کردیم، هیچ دشمنی سد راه ما ایستادگی کرده نمیتواند و اینطوری سادات به اقتدار میرسد.»
در عین حال، آقای شفیق سادات همچنان خاطرنشان ساخت که وقتی بحث قوم سادات دنبال میشود، باید مسایل حزبی کنار گذاشته شود و هنگام مطرحسازی این قوم، نباید به کسی لقبهای مختلف داده شود.
او همچنان در ادامه پیشنهاد کرد که نخبگان و فعالین سادات نباید «ایدیولوژی کور قومی» سایر اقوام را دنبال کنند؛ با آگاهی، تمام واقعیتهای افغانستان درک شود تا کار بیشتری صورت گیرد.
شفیق سادات تاکید کرد برای اینکه استراتیژی به اقتدار رسیدن سادات افغانستان تعریف شود، نیاز است تا ادبیات بیشتری خلق شود.
سیدنقی موسوی، میگوید که در راستای تقویت جامعهی سادات افغانستان باید کارهای بیشتری در حوزههای اقتصادی و سیاسی صورت بگیرد؛ بهطور مشخص حلقهی نخبگان سادات تشکیل و این حلقه طرحهایی را ارایه و کانالهایی را جستوجو کند تا فعالیتهای بیشتری صورت گیرد.
او با اطمینان صحبت کرد که در صورت تشکیل چنین حلقهای، اشخاصی مثل سیدباقر محسنی جرات نمیکند که تا علیه قوم سادات موقفگیری کند.
با این حال، مصباحزاده با بیان اینکه بدون تدوین یک برنامه و یک راهکار کار به جایی نمیرسد، گفت:«برنامه محتوای شکلی داشته باشد. پشتوانهی علمی، عملی و تاریخی داشته باشد و هم برنامهای برای اجرای آن وجود داشته باشد.»
او افزود که باید کارهای فکری در راستای توسعه تاریخ و فرهنگ سادات انجام شود و در صورت عدم چنین فعالیتی، سادات از بین خواهد رفت.