افغانستانتحلیل

آمريکا تنها وقتی شکست می‌خورد که از جنگ دست بکشد

بیان‌نیوز

در بحبوحه‌ی جنگ ویتنام، هنری کیسینجر که سخن‌گوی دولت بود، گفت: «ارتش، در معنای عرفی آن، تنها زمانی پیروز می‌شود که جنگ را ببرد. در غیر این صورت، همیشه بازنده است. اما برعکس، پارتیزان‌ها تنها در صورتی بازنده‌اند که جنگ را رها کنند. در غیر این صورت، همیشه برنده‌اند.» این حرف که بویی از استیصال ارتش آمریکا در برابر ویت‌کنگ‌ها بود، حالا به رمز پیروزی آن تبدیل شده است. البته با این ملاحظه که امروز این ارتش آمریکاست که به شیوه‌ی پارتیزان‌ها عمل می‌کند.

نیک ترس

سرویراستار نشریه‌ی تام‌دیسپچ

منبع: ویب‌سایت ترجمان

مقاله‌ای که در ادامه می‌خوانید، نوشته‌ای از من است که تام‌دیسپچ آن را در سال ۲۰۱۸ منتشر کرد. در این مقاله، از بحثم چنین نتیجه‌گیری کرده بودم که ارتش آمریکا –دست‌کم از دیدگاهی خاص- در جنگ علیه تروریسم پیروز بوده است. اکنون، با گذشت چند دهه از جنگ ویتنام، پنتاگون که در طول جنگ در «رودست‌زدن به پارتیزان‌های ویتنام» شکست خورده بود، سرانجام به راه‌حل ساده‌ای رسیده است.

راه‌حل از این قرار است که خیلی بی‌سرو‌صدا بدون این‌که کسی متوجه شود، تعریف پیروزی را تغییر دهد و آن را با همان تعریفی که پارتیزان‌ها از پیروزی داشتند، جای‌گزین کند و باور داشته باشد که شکست‌خوردن در جنگ تنها با دست‌کشیدن از جنگ رخ می‌دهد و بس. با این تدبیر، فرماندهان آتش‌به‌اختیار ارتش مجاز می‌شدند جنگ‌هایی بی‌معیار و بی‌پایان راه بیندازند و از نظارت‌ها و اِعمال محدودیت‌ها از جانب کنگره نیز تا حدود زیادی، در امان باشند.

بااین‌حال در سال ۲۰۲۱، با وجود چنین سازوکار محکمی، باز هم پنتاگون در جنگ در افغانستان شکست خورد، زیرا طالبان در جنگ پارتیزانی دست بالا را داشت. بنابراین پنتاگون مجبور شد که این جنگ را نیز به سیاهه‌ی بلند شکست‌های ویرانگرِ پس از جنگ‌ جهانی ‌دوم (ویتنام، لائوس و کامبوج را در نظر داشته باشید) و هم‌زمان به فهرست «پیروزی»‌های نامطلوبش (گرانادا و پاناما را در نظر بگیرید) اضافه کند. اما در این اثنا، به دور از چشم مردم و نظارت کنگره، جنگ‌های غیررسمی و نبردهای سایه‌وار دیگری همچنان ادامه دارند.

برای نمونه، جنگ در سوریه تازه ده‌ساله شده، مداخله‌ی آمریکا در عراق از سال۱۹۹۰ یا ۲۰۰۳ یا ۲۰۱۴ – برحسب این‌که چگونه دل‌مان بخواهد حساب کنیم- تاکنون ادامه داشته است، درگیری‌های آمریکا در سومالی و ساحل آفریقا دو دهه است که جریان دارد. حدود ۲۴ سال پیش، آمریکا به‌همراه سایر شرکایش در ناتو، پروژه‌ی بمباران صربستان را اجرا کرد که باعث شد این کشور جری و وارد جنگ کوزوو شود. امروزه، آمریکا همچنان تامین‌کننده‌ی سربازهای نیروهای حافظ صلح کوزوو در ناتو است.

ارتش آمریکا هنوز حدود ۳۰هزار نیروی نظامی‌اش را در شبه‌جزیره کره به صف نگاه داشته است، زیرا صلح موقت که وقفه‌ای در جنگ ۱۹۵۳ در این کشور بود، هرگز به یک معاهده‌ی صلح نینجامیده است. حتی شکست آمریکا در افغانستان، در سال ۲۰۲۱، نیز نقطه‌ی پایان ماجرا نبود، زیرا جنگ «از آن سوی افقِ» ۱ جو بایدن، رییس‌جمهور آمریکا، در سال ۲۰۲۲، با حمله‌ی پهپادی به رهبر القاعده، ایمن الظواهری، و قتل او همچنان در آنجا ادامه یافت.

ممکن است پنتاگون نتواند در میدان جنگ روی دست پارتیزان‌ها بلند شود، اما این شیوه‌ی جنگ نامتقارن که در واشنگتن و دیگر جاها پیش گرفته است، موجب می‌شود آتش مبارزه همواره، آهسته و پیوسته، زنده بماند و با این‌حال، بودجه نظامی‌ پنتاگون‌ نه‌تنها کم نشود که مدام بیشتر هم بشود. این ترفند شگفت‌انگیز است. معلوم است که طالبان در جنگ با ابرقدرتی مثل آمریکا مایل است وقت‌کشی کند، اما این مسئله‌ای جدا است و تنها به دوراندیشی، ممارست و توانایی کنارآمدن با خسارت‌های وارده نیاز دارد. اما کاری که ارتش آمریکا کرده است، بسیار قابل‌توجه‌تر است؛ دهه‌هاست که پنتاگون ناتوانی‌اش را در شکست‌دادن طالبان، الشباب و حتی القاعده بهانه کرده تا بتواند ارتشش را برای ابرقدرت‌ماندن در رقابت با سایر کشورهای جهان- مجهز کند.

شکست‌های آمریکا در این جنگ‌ها پیروزی‌های ویژه‌ای برای مقامات عالی‌رتبه‌ی غیرنظامی، ژنرال‌ها، شرکای آن‌ها در صنعت و سایر پیروان این دار‌ودسته بوده است.

بنابراین، از این نظر با وجود شکست‌های فاجعه‌بار پی‌درپی در میدان جنگ که در سال ۲۰۱۸ مطرح کردم، می‌توان گفت وزارت دفاع آمریکا در قرن حاضر همچنان برنده بوده است.

ادامه دارد…

 

Related Articles

Back to top button