زنان و دختران افغانستان«ویران» از همهچیز
✍️ عادله نظری
بیاننیوز
محدودیتهای حکومت سرپرست علیه زنان در ولایتهای مختلف افغانستان از جمله پایتخت شدت گرفته است و با گذشت هر روز، زنان و دختران این کشور تحت عناوین مختلفی در خانهها حبس میشوند. این محدودیتها باعث شده تا روایتهای تلخی از وضعیت زنان و دختران این کشور بازتاب داده شود.
در ماههای اخیر، ویرانی دختران و زنان در پی مسدود شدن مکاتب، دانشگاهها و ممنوعیت کاری در موسسات، سرخط خبرهای رسانههای جهان شده است؛ بهخصوص وقتیکه آزادی گشتوگذار زنان در سطح جامعه گرفته شده و آنها(زنان و دختران) ملزم به اجرای محدودیتها شدهاند.
زنان و دختران افغانستان که در واقع نیمی از جمعیت کشور شمرده میشوند، نه تنها از کار و تحصیل منع شدهاند، بلکه اجازهی فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را هم ندارند و علاوه براین، طبق دستور حکومت سرپرست، زنان و دختران بدون محرم اجازهی سفر نیز ندارند.
میتوان صریح بیان نمود که ممنوعیتهای اخیر، عامل از دست رفتن تمام دستآوردهای زنان و دختران افغانستان خواهد بود و نیز ادعا نمود که عقبنشینی دوبارهی افغانستان به سراشیبی و سقوط اجتماعی و فرهنگی به حساب میآید؛ طوریکه عقبگرد جبرانناپذیر به دورهی سیاه محرومیت چند نسل از دختران افغانستان از سواد، پیشرفت و توسعه.
سنگینی این محدودیتها، چنان برای دختران و زنان افغانستان تحملناپذیر بود که شوکه، دلشکسته، گریان و ناامید از آینده شدهاند. غلیرغم این رفتارها با آنهم زنان به خیابانها آمدند و حق اساسیشان را مطالبه کردند ولی خواستههایشان را در گلو خفه شد که این امر، سرنوشت زنان و دختران را بهطور فزاینده در هالهای از ابهام قرار داد که باعث نگرانی مردم افغانستان و جامعهای جهانی شده است.
با این حال، سکوت و خانهنشینی راه حل نیست، زیرا زنان امروز دیگر زنان بیست سال پیش نیست و بر همهچیز واقف هستند. برهمهگان هویدا است که همهی مردم افغانستان و به خصوص زنان طرفدار زندگی صلحآمیز است و برای رسیدن به این امر مهم، نیاز است تا مبارزات مسالمتآمیز استمرار یابد.
در ادامهی این موضوع میتوان یادآوری کرد که زنان و دختران از شعارهای میانتهی دست بردارند و برای دستیابی به حقوق اساسیشان به باور کامل برسند. افزون براین، از حقوق انسانی و فردی خود دفاع و حق کار و تحصیل را از حقوق طبیعی خود تلقی نمایند که این مسیر میتواند زنان را به خواستههای اساسیشان نزدیک سازد.
همزمان با این، ایجاب میکند که زنان و دختران از جامعهی بینالمللی خواستار کمکهای موثر شوند تا بر حکومت سرپرست کابل فشار ورد شود و تفهیم شود که دیگر نمیتوان به پای زنان و دختران افغانستان شلاق زد و آنها را اجبار به خانهنشینی کند.
باید این اندیشه تکثیر شود که ممکن نیست زنان و دختران افغانستانکه دو دهه برای پیشرفت و آیندهی بهتر تلاش کردند، را در لایههای جامعه پنهان نمود و جهان امروز را برای آنها شطرنجی نمایش داده شود؛ لذا بهتر این است که حکومت سرپرست، زنان و دختران افغانستان را بهعنوان بازوی توانمند در نظر گرفته و در راستای حکومتداری خوب و توسعهی کشور استفاده نماید.