سکینه: دو ماه پس از گوشهنشینی به داکتر رواندرمان مراجعه کردم
بیاننیوز
امارت اسلامی پس از حاکمیت مجدد در نخستین ماههای حکومتداری، فرمان ممنوعیت آموزش دختران بالاتر از صنف ششم را صادر کرد و این فرمان در واقع، زنان و دختران را پس از ۲۰ سال به حاشیه راند.
به مرور زمان، فرامین و دساتیر دیگری نیز صادر شد؛ از قبیل بستن درب دانشگاهها به روی دختران دانشجو، منع کار زنان در موسسات و در آخرین مورد ممنوعیت فعالیت آرایشگاههای زنانه در سراسر افغانستان.
این محدودیتها پیامدهای ناگواری بر روح و روان زنان و دختران برجای گذاشته است، تا جاییکه بسیاری از این دختران میگویند که به داکتران رواندرمان مراجعه کردهاند.
سکینه ادیب به خبرنگار بیاننیوز میگوید که محدودیتهای وضعشده، مشکلات شدید اقتصادی و آسیبهای عمیق روحی بر او و سایر دختران وارد کرده است.
او با بیان اینکه محدودیتها تاثیرات ناگواری بر زندگی زنان و دختران وارد کرده، افزود:«شخصا از این بابت چنان افسرده شدم که حتا نمیتوانستم امور روزمرهام را به گونهی عادی تنظیم نمایم و پس از دو ماه گوشهنشینی، سرانجام به داکتر رواندرمان مراجعه نمودم تا توانسته باشم به زنده بودن و نفس کشیدن ادامه دهم.»
خانم ادیب بیان میکند که زندگی دو سال تحت حاکمیت امارت اسلامی به عنوان سیاهترین سالهای دوران زندگی او به شمار میرود؛ چیزی به جز تکرار شبوروز نبوده و هیچگونه تغیرات مثبت در زندگی زنان از نگاه پیشرفت و ترقی بهخصوص در حوزه تحصیل پیشرفتی صورت نگرفته است.
با وجود چالشها و محدودیتها اما؛ سکینه ادیب ناامید نیست و باورمند است که زنان و دختران افغانستان قویتر از آن است که به این سادگی ناامید شوند و برای از بین رفتن حقوق اساسیشان فاتحه بخوانند.
او در صحبتهایش اضافه کرد:«زنان را هیچچیز و هیچ موردی نمیتواند نادیده بگیرد، زیرا زنان همانهایی هستند که ضعیف خوانده شدند، اما بازهم بلند شدند و فریاد بلند کردند و به همه ثابت کردند که زنان میتوانند و نیروی تسلیمناپذیر هستند.»
در همین حال فرزانه سادات، یکی دیگری از دخترانی هستند که با محدودیتهای حکومت کنونی، با مشکلات شدید اقتصادی مواجه شده است.
فرزانه میگوید که پس از صدور فرمان منع کار زنان، وظیفهای که داشت از دست داد و او از طریق این وظیفه، چرخهی اقتصادی خانوادهاش را فعال نگه میداشت، اما حالا چنین چیزی نیست.«یک مقدار معاشیکه دریافت میکردم، خانوادهام را حمایت میکردم و با از دست دادن وظیفه، مشکل جدی به زندگی من به وجود آمد. برای من خیلی مشکلات روحی و روانی پیدا شد، گاهی وقت خود را دلداری میدهم و گاهی وقت میگویم چطور شود، اما امید برای آینده است و دست از تلاش بر نمیدارم.»
او همچنان ابراز امیدواری میکند که محدودیتها و چالشها ممکن تا زمانی سد راه زنان و دختران قرار داشته باشد؛ اما آنها(زنان و دختران) از هر گونه بحرانی موفقانه عبور کرده و شهامتشان را از دست ندادهاند.