افغانستانزنان و حقوق بشرگزارش ویژه

حرفه مهره‌دوزی بدیل دانش‌آموزی

بیان‌نیوز

کریمه مرادی

لباس‌های سبز و سفید پیش روی زینب ۲۴ ساله پهن است و می‌خواهد که آن را همراه با مادر ۴۸ ساله‌اش مهره‌دوزی کند. مادر زینب سال‌هاست از همین روش اشتغال‌زایی می‌کند و چرخه‌ اقتصاد خانواده‌اش را گردش می‌دهد.

خبرنگار بیان‌نیوز در این گزارش از خانواده‌ای روایت می‌کند که همه دست‌به‌دست هم داده‌اند و با چالش‌های کنونی جامعه از جمله فقر، مشکلات اقتصادی و قیودات وضع‌شده از سوی حکومت مبارزه می‌کنند.

زینب و مادرش همه‌روزه با طلوع آفتاب، لباس‌های محفلی را از خیاطی‌های شهر می‌گیرد و آن‌ها را با دوختن مهره‌ها زیبا می‌سازند. این کار همیشگی مادر زینب بود، حالا که شرایط خلاف انتظار حاکم شده، زینب جهت کمک مالی به خانواده و عبور از روزمره‌گی‌ها مادرش را همراهی می‌کند و لباس‌های سبز و سفید محفلی را با انگشتان ترکیده‌اش سوزن می‌زند.

در گوشه‌ای از اتاق ابزارهای مهره‌دوزی زینب و مادرش لنگر انداخته است، مهره‌های رنگارنگ که هر نوع را می‌توان یافت، از رنگ سرخ گرفته تا هر نوع رنگ‌های پرزرق و برق. هر دو سرگرم دوختن لباس‌ها است، در واقع سرگرمی برای این روزهای‌شان است و همچنین برای رفع دل تنگی‌ها.

شوهر و پسر بزرگ این خانواده بیکار هستند، شوهرش بعد از عملیات سختی‌که سه سال پیش گذراند، از کار برکنار شد. پسر بزرگش که گالری نقاشی داشت با آمدن امارت اسلامی کار و بارش سقوط کرد. پسر بزرگ این خانواده می‌خواهد ایران برود؛ ولی آنچه که اورا در افغانستان میخکوب کرده، نداشتن پاسپورت است که سال گذشته ثبت نام کرده بود ولی تاهنوز پاسپورت دریافت نکرده است.

زینب قبل از محدودیت‌های وضع‌شده از سوی امارت اسلامی، در یکی از آموزشگاه‌های خصوصی، آمادگی کانکور تدریس می‌کرد؛ اما با آمدن طالبان یک‌باره زندگی کاری و تحصیلی او دگرگون شد. انگار همه‌ی آروزهایش را باد بُرد، نه تنها این باد رویای زینب را بُرد، بلکه رویای هزاران دختر دانش‌آموز و تحصیل کرده را دفن کرد.

پس از تسلط امارت اسلامی زينب که تا حدودی پیشتاز تعلیم و تحصیل بود، وظیفه‌ خود را از دست داد و او به بیان‌نیوز این چنین می‌گوید: «وقتی طالبان افغانستان را گرفت کورس‌ها سقوط کرد و زیادترین خانواده‌ها اولادهای خود را اجازه نمی‌داد کورس بیایند، وقتی‌که محدودیت‌ها وضع شد، کورس‌ها بیخی‌ بسته شد.»

زینب همچنان بیان می‌کند که پس از مسدودشدن مکاتب دخترانه و مراکز آموزشی، غرق یاس و ناامیدی شده و دیگر باور ندارد که از طریق دانش و تحصیل بتواند به زنان و دختران این جامعه کمک کند. «با بسته‌کردن مکاتب و مراکز آموزشی به کلی امیدم را از دست دادم که بتوانم از طریق سوادم به هم‌نسلانم کمک کنم.»

هرچند محدودیت‌های اعمال‌شده، زنان و دختران را در یک شرایط تنگنا قرار داده، اما زینب و مادرش همچنان کمر همت بسته‌اند؛ مادر زینب به خوبی دور اول حاکمیت امارت اسلامی را تجربه کرده و از رفتارهای آن زمان سخن می‌زند.

به گفته‌ی مادر زنیب، با حاکمیت دوباره‌ی امارت اسلامی وضعیت زنان و دختران درست به ۲۳ سال قبل باز خواهد گشت و این پیش‌بینی او دقیقا درست از آب درامده است؛ برای همین، به زینب آموخته است که در صورت حذف از حوزه‌های اجتماعی و فرهنگی، چطور بتواند هنرش را نشان دهد و خواسته‌هایش را در قالب اشتغال‌زایی دنبال کند؛ مهره‌دوزی که حالا برای زینب یک شغل شده است.

زینب حالا طراح لباس شده است، هر فرمایشی را مطابق خواست مشتریان می‌پذیرد. طرح‌هایش را در پلاستیک با قلم خودکار نقاشی می‌کند و بعد با سوزن آن را سوراخ و سپس با خمیر نسبتآ آبگین پلاستیک به روی لباس قرار می‌دهد و خمیر به شکل نقطه نقطه به روی لباس نشانی می‌شود به همین ترتیب، نقطه‌های نشانی‌شده را  پی‌گیری می‌کند و به این شکل لباس مطابق به سلیقه مشتری تحویل می‌دهد.

زینب با بیان این‌که حرفه‌ی مهره‌دوزی زحمت زیادی دارد، گفت: «هرچند دوختن مهره و خیاطی بر چشم‌ ضررهای زیاد دارد و عاید چندانی هم ندارد.»

مادر زینب نیز می‌گوید که ادامه‌ی این فعالیت آسیب جسمی وارد کرده و حتا حالا با مشکل کمر نیز مواجه شده است که این برمی‌گردد به فقر و مشکلات اقتصادی که خانواده‌ها با آن دست به گریبان است.

روزگار بد اقتصادی زینب و مادرش را ناگزیر کرده که که جهت درامدزایی، بیشتر به این شغل تمرکز کنند. شغلی‌که اندیشه تحصیل و تدریس را از زینب گرفته و حالا از تمام توان خود برای به‌دست آوردن هزینه اندکی، کار می‌گیرد.

زینب به وضوح بیان می‌کند که در شرایط کنونی، جهت درامدزایی اندک و تهیه‌ی لقمه نانی باید از هفت‌خوان رستم عبور کرد و بازهم به همین شغل با توجه به شرایط، باید قناعت کرد.

زینب این حرفه را از مادرش آموخته است، درست زمانی‌که او  صنف ۸ مکتب بود. ابتدا از لباس‌های خود برای دوختن مهره‌ها استفاده می‌کرد و همین طور آهسته آهسته در تمام دیزاین‌های لباس و طراحی به گونه‌ی حرفه ای یاد گرفت.

به گفته‌ی زینب، دکان‌های لباس‌فروشی محفلی طرح و مهره‌دوزی‌های زینب ومادرش انجام داده است؛ اما بارها شاهد بوده که دکان‌دار برای مشتری مهره‌دوزی لباس را به عنوان دست‌دوخت خارجی می‌فروشد. «مه و مادرم‌ در دست دوزی خیلی بلد هستیم ولی یگان دفعه که در فروشگاه لباس می‌رویم متوجه می‌شویم که دکان‌دار به مشتری‌های به عنوان دست‌دوخت پاکستانی می‌فروشد.»

تفاوت‌ رفتار دور اول و دوم حاکمیت

معصومه که مادر زینب است، ۴۸ سال سن دارد و او دوران زندگی دور اول حاکمیت امارت اسلامی را به‌خاطر دارد. معصوم می‌گوید دور اول حاکمیت نیز زنان و دختران خانه‌نشین بودند و این‌که او بی‌سواد بزرگ شده، محصول رفتار سخت‌گیرانه‌ی دور اول امارت اسلامی است که زنان را از تمامی حقوق و مزایای زندگی محروم کرد.

خبرنگار بیان‌نیوز به‌طور مشخص از معصومه می‌پرسد که تفاوت دور اول و دوم امارت اسلامی در چیست، آیا طالبان آن زمان و اکنون فرق کرده یا خیر؟

معصومه در پاسخ به این پرسش چنین بیان می‌کند: «دوره اول طالبان که ما بودیم آن وقت درس اجازه نبود، ما نسبتا عادت کرده بودیم ولی در دوره دوم، کشورها و جهان چقدر پیشرفت کرده، اما طالبان دختران به درس و کار نمی‌ماند، هیچ فرقی ندارد . در این عصر و زمان جهان به کجا رسیده ولی کشور ما اجازه نمیته زن درس بخواند.»
معصومه می‌گوید که با وجود همه‌ی مشکلات در دوره اول و دوم حاکمیت امارت اسلامی، دست از مبارزه نکشیده است؛ هرچند که دور اول حاکمیت او(معصومه) از درس و تحصیل بازمانده و حالا دخترانش، با سرنوشت مادرش مواجه شده و اجازه‌ ندارد که از حقوق انسانی خود مستفید شود.

 

اخبار مرتبط

Back to top button