یک سالگی حادثهی مرگبار کاج؛ خلبانی رویای شگوفه سادات بود
بیاننیوز
شگوفه سادات دختر نوجوان که هنوز ۲۰ ساله نشده بود، با اهداف بزرگ و مشکلات شدید اقتصادی، در آموزشگاه کاج آمادگی کانکور میخواند و تلاش داشت که با کسب نمرات بلند وارد دانشگاه شود و آنچه را که میخواست پیلوت شود، به آن دست یابد.
درست یک سال پیش از امروز(جمعه – دهم میزان ۱۴۰۱) دو مهاجم انتحاری بر مرکز آموزشی کاج در غرب کابل حمله کردند. این مرکز زمانی مورد حمله قرار گرفت که تعدادی از دانشآموزان در یک روز جمعه جهت اشتراک در آزمانکور نمایشی اشتراک کرده بودند.
در این رویداد بیش از ۵۰ دانشآموز جان باختند که اکثر آنها دختران نوجوان بودند و بیشتر از ۱۱۰ دانشآموز دیگر زخمی شدند که بعدها به مرور زمان، به تعداد تلفات افزوده شد.
این رویداد درست در یک سالگی تسلط دوبارهی امارت اسلامی بر افغانستان به وقوع پیوست و از مرگبارترین رویدادهای افغانستان ثبت تاریخ شده است.
مسوولیت این رویداد تروریستی را که گروه شاخهی خراسان داعش بر عهده گرفته بود، تمامی قربانیان آن متعلق به شیعیان افغانستان در غرب کابل بود. هرچند عدهای با نیت قومگرایی آن را با نسل کشی هزارهها نسبت میدهند؛ اما در واقع در میان قربانیان عاشقان دانشافروزی سادات، قزلباش و بیات نیز شامل میشدند.
بهاین مناسبت به سراغ خانوادهی شگوفه سادات رفتهایم. پدری با قامت شکسته و چشمهای ضعیف مقابلمان نشسته و درد از دست دادن دخترش(شگوفه) را بازگو میکند که او بهخاطر رسیدن به اهدافش بلندش چه مشقتهایی را متقبل شده بود.
سیدصمد علی سادات، پدر شگوفه میگوید که اعضای خانواده بهدلیل عروسی یکی از بستگان و آنهم در روز جمعه راضی به رفتن او به آموزشگاه نبودند؛ شگوفه میدانست که فردا شب آن روز عروسی است و بههمین خاطر، او تمامی تدابیر را یک شب قبل روی دست گرفت تا از اشتراک در آزمون کانکور آزمایشی عقب نماند.
براساس روایت سیدصمد علی، شگوفه بامداد روز جمعه از پدرش درخواست کرایه موتر میکند، آنهم ۲۰ افغانی؛ اما همان لحظه نه من داشتم و نه مادرش، تا اینکه او پیاده به مرکز آموزشی کاج رفت و دیگر هرگز برنگشت.
شگوفه آرزو داشت که با ورود به دانشگاه و فراگیری دروس دانشگاه تخصصی به اهدافاش که همان خلبانی بود، برسد و برای رسیدن به این رویا، او پیوسته روی درسهای مکتباش تمرکز داشت و برای همین، در یک آموزشگاه دیگر بهنام «برین» در غرب کابل تدریس میکرد تا در آزمون کانکور نتیجه عالی بگیرد.
در عین حال، از اینکه امارت اسلامی مسلط شده بود و مکاتب بهروی دختران مسدود شده گردید، شگوفه تدابیر احتیاطی را هم داشت. او تدابیر این بود که اگر به دانشگاه راه نیابد، حداقل حرفهای را بیاموزد تا در کنار خانواده اشغالزایی کند که او حرفه«آرایشگری» بود.
حالا یک سال از غروب غمناک شگوفه میگذرد و اعضای خانوادهاش در حسرت نبودن او زندگی میکنند. درد نبودن شگوفه برای اعضای این خانواده سنگین تمام شده است.
سیدصمد علی، هم مشکل چشم پیدا کرده و هم بیماری قلبی. مادر شگوفه هم به شدت تحت درمان قرار دارد و احتمالا هیچ دارویی پیدا نخواهد شد تا درد نبودن شگوفه را تسکین دهد.