فرهنگی

سخنرانی شاه امان الله خان در مسجد پغمان کابل در مورد ضرورت تحصیل علوم دینی و عصری برای افغانستان

اشاره:

بیان‌نیوز – این سخنرانی شاه امان الله خان که تقریبا یکصد سال پیش به تاریخ جمعه ۲۶ سرطان ۱۳۰۳ خورشیدی به عنوان خطبه اول نماز جمعه در مسجد امانیه پغمان و در روزهای قبل از برگزاری لویه جرگه تصویب نظامنامه اساسی (اولین قانون اساسی) افغانستان ایراد شده، برای شرایط امروز کشور ما از هر جهت قابل توجه است.

متن سخنرانی:

امابعد، ای برادران و عزیزانم!

خدای را شکرگزاریم که ما را در دین اسلام حیات داشته و باز پیغبر ما که پیغمبر آخر زمان و شفاعت‌گر همه عاصیان است، می‌باشد. اگر ما بخواهیم که در جنّت برویم، رفتن آن به دست خود ماست؛ زیرا که اگر ما افعال شایسته مطابق شریعت احمدیه نمودیم، در آخرت به بهترین جنت‌ها خواهیم بود. چرا جنّت از ما مسلمانان است. کسی دیگر به غیر اسلام در آن حق ندارد.

همه‌تان می‌دانید که نماز از طرف خالق ما، بالای ما فرض گردیده. اگر ما این امر خدای خود را که اول‌ترین و اهم‌ترین فرایض شمرده می‌شود، به‌جا بیاوریم، در آخرت و دنیا با عزّت با شرف خواهیم بود. عرض می‌کنم؛ بر نمازهای خود قرار احکام خداوندی به کمال جدّت و پافشاری تا بتوانید پابند باشید. چرا، اوّل چیزی که خداوند در روز آخرت از ما می‌پرسد نماز خواهد بود.

روز محشر که جا نگداز بود – اولین پرسش از نماز بود

بنابراین سبب، در نماز خود سست نباشید. امید می‌کنم که در تمام احکام خداوندی و ایجابات شریعت احمدی، همۀ شما فعال و بیدار و جدی باشید. حتی اگر شما فقط به نماز خود پابند بوده، او را همیشه در پنج وقت بخوانید، نه در دنیا و نه در آخرت پیش کسی خجالت خواهید کشید.

اگر کسی تا حال به نماز خود پابند نداشته باشد و یا به ترتیب نخوانده امید می‌کنم که از دربار خالق خود معافی گذشته را خواسته، به صدق دل از آن تائب شود؛ چون خدای ما مهربان است. امید که قرار آیۀ «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا» اگر از دل و جان صاحب حسرت و خجالت و امیدوار مغفرت خداوند باشیم، بر گناهان ما قلم عفو کشیده می‌شود و در آینده تا بتوانید در پابندی نماز خویش زیاده‌تر کوشش ورزید.

اگر شما حقیقتاً خواهان ترقّی و برتری باشید، در تعلیم و تعلم و آموختن علوم و فنون زیاده بر زیاده بکوشید. امروز که ما و شما، علما و فضلا را به نظر عزّت و احترام می‌نگریم، تماماً از برکت علم است. باید بیش از بیش در تحصیل آن بکوشید.

هرکسی که خیال و آرزوی خشنودی و رضای الهی و شناسایی خداوندی را داشته باشد، بی‌واسطه علم بر مقصد خود کامیاب نخواهد شد. گویا نجات آخرت ما علم است. آیا نمی‌بینید و خجالت نمی‌کشید از آن اشخاصی که نسبت به ما و شما عالم و صاحب کمال، عزّت و اجلال هستند، بر ما فخرها می‌کنند. حقیقتاً برا یشان نظر بدین ایجادات محیرالعقول که به آسمان و زیر بحر می‌روند و مسافت بسیار بعید زمین را به کمال مسارعت طی می‌کنند. ماشین‌ها، توپ‌ها، تفنگ‌ها، صنعت‌ها، حرفت‌ها و غیره اختراعات عجیب و غریب را در معرض اجرا می‌آورند. می‌زیبد که بر ما تنبل‌ها فخر کنند. به این لحاظ باید تا جان داریم در پی به دست آوردن همچه یک نعمت عظمی که این ترقّیات را موجب است، از دل و جان کوشیده تا جایی که می‌توانیم علم بیاموزیم، علم است که خداوند را به ما می‌شناساند. علم است‌که ما را موفق به‌حفاظت اسلام و شریعت و وطن و مملکت م‌یسازد. علم است که نه تنها عزّت و حرمت اسلامی ما را ادامه، بلکه ما را برای مدافعه دشمنان و تعرّض بر اعدای‌مان مقتدر می‌دارد. علم است که نسبت بدان پیغبر ما می‌فرماید: علم گم‌کردۀ مسلمانان است، باید در پی تحصیل آن به هر جایی که با شد، بکوشید. دین ما گاهی به ما این چنین تعلیم نمی‌دهد که علاوه بر علوم اخروی در مفاد دنیوی خود نکوشیم. دین ما ابداً اجازه نمی‌دهد که قوت و آلات قاتله به دست دشمنان ما بوده و آن‌ها را بر علیه ما استعمال کرده ما از آن محروم باشیم. شخصی که علم ندارد گویا در دین و دنیا ذلیل و خوار خواهد بود. از برای خدا علم بیاموزید تا خدا را به‌خوبی بشناسید. چرا که «بی‌علم نتوان خدا را شناخت»

حکومت شما و من عاجز، کوشش‌ها کردیم و مکتب‌ها از برای تحصیل علم، جهت اولادهای شما ملت تشکیل دادیم، پس چرا کاهلی می‌نمائید و در اخذ تعلیم تنبلی می‌ورزید. عناد و خصومتی را که دشمن‌های شما در د ل‌های‌تان می‌اندازد که در مکاتب شما علم دنیا جاریست، کاملاً غلط است. الحمدالله؛ همۀ شما عاقل و صاحب فهمید و خوب می‌دانید که فقط علم دنیا به مدارس ما جریان ندارد، بلکه تعلیمات دینیه و مسائل اخرویه و عقاید اسلامیه در آ نها به کمال خوبی و درستی تعلیم داده می‌شود. چنانچه حالا معلومات دینیۀ عموم طلبۀ صنف ابتداییۀ سایر مکاتب ما، نسبت به طبقۀ عامۀ بعضی علمای عصر حاضر کمتر نخواهد بود و ما علوم اخرویه و فنون دنیویه را از این جهت، یک‌جا در مکاتب خویش جاری داشته‌ایم که ما در دین و دنیا کار داریم و دشمن‌های ما فقط در دنیا و از آخرت محروم و بی‌نصیب‌اند. امروز دشمن‌های ما به آسمان، به زیر زمین که فکر و خیال از دیدن و شنیدن آن مقصّر است، پرواز و رفتار دارند. بدا! بر فلاکت ما اسلام که در کنج گمنامی و بدنامی خزیده، بر خلاف فرمودۀ خدا و پیغمبر خود که دست دشمن‌های خود را بر سر خود دراز می‌نماییم.

محض جهت حفاظت دین مقدس اسلامی و ترویج شریعت غرّای نبوی و اعلای کلمۀ الله، بر همۀ ما ضرور و لازم است که علوم دینیه را بیشتر خوانده، علم دنیا را هم یاد داشته باشیم، تا آن چیزی را که به واسطه‌اش دشمن خود را مغلوب و مفتوح سازیم، نیز به‌چنگ آریم و آن چیست، توپ، تفنگ، کارطوس، باروت و دیگر آلات جارحه. اگر خودمان چنین اشیای قاتله را نداشته باشیم و بر ساختن و پیدا نمودن آن مقتدر نباشیم؛ آیا دشمن‌های ما برای ما، توپ اعلی، کارطوس خوب را خواهند داد که به واسطۀ آ نها خودشان از دست ما خراب و ابتر شوند؟ نی، گاهی به ما نمی‌دهند، بلکه خود ما را هدف اسلحۀ آتشین خود نموده و هستی و زندگانی ما را به خاک برابر می‌نمایند. اگرچه حافظ دین اسلام خود خداوند است؛ باز اگر ما و شما فعالیت و جدیت را به کار بریم، خالی از فایده نیست. با این هم، خدا را شکر می‌گویم، آن عالَم اسلام را که همیشه کفار خورده بودند و خیال پریشانی و تباهی‌شان را همواره به دل می‌پرورانیدند، الحمدلله، فی‌الحال بیدار شده، متحدًا به شاهراه ترقّی خودها پویانند و دشمن و دوست خود را به خوبی می‌شناسند.

در حقیقت جمیع علوم و فنون که امروز به نظر ما می‎خورد و دشمنان ما را بر ایجادات غریب و عجیب موفق ساخته، همه از عالم اسلام بود. چه شد که اسلام به عیش، ساعت‌تیری و نفاق خانگی و استراحت و تنبلی گرفتار شده و آن میراث خود را واگذار شدند. آن دشمن‌های عالم اسلام که همیشه در صدد همین امر بودند تا به علیه ما کامیاب گردند، از دست غفلت خود ما اسلامیان، سلطه و اقتدار پیدا کردند.

خیر، گذشته گذشت و آینده باید از مکر و خدعۀ دشمن هوشیار باشیم. با این‌که حافظ و ناصر دین مقدس نبوی خود پروردگار است، تا هم باید ما و شما بیشتر بکوشیم تا آن عزّت و شوکتی را که خداوند به ما مسلمانان وعده فرموده از دست ما و شما در معرض وجود آید. تا مسلمانان آینده بگویند که ترقی اسلام و ترویج دین مبین سیدالانام در عصر من عاجز به اتفاق و اتحاد و جانفشانی علما و فضلا و رؤسای این زمان که شمایید، در معرض وجود آمده است، تا یک نام نیک و نشان خوبی از این سلطنت و ملت حاضره ما در صفحۀ روزگار به طور یادگار باقی مانَد.

بنابراین، من خادم اسلام، شما وکلا و فضلای ملت را خواستم تا کوشش کنید، عموم افراد ملت را به‌طرف علوم و فنون میلان بدهید، تا آن چیزهایی را که دشمن‌های ما از ما غصب کرده‌اند از اوشان پس بگیریم. فعال و بیدار و شجاع و صاحب عدل و انصاف و مالک جاه و جلال از دست‌رفتۀ خویش مجدداً بشویم.

یک شخص نمی‌تواند که همۀ علوم را برای یک فرزند خویش در خانه تعلیم دهد و یا معلمی را مخصوصاً برای وی تخصیص کند. از این رو حکومت شما برای‌تان مدارس متعددی طرح افکَند و معلمین مزیدی را در آن‌ها مستخدم نمود و علوم دینیه و فنون دنیویه را در آن جریان داده و مصارفات و پول آ ن را دولت متعهد گشته تا شما به کمال اطمینان فرزندان خود را در آن تعلیم دهید. از برای خدا! اولادهای خود را چرا در مکاتب داخل نمی‌کنید و در مقابل این‌همه زحمات و دلسوزی حکومت خویش، شما چرا تنبلی و کاهلی نموده و بر حیات و زندگانی آیندۀ پسران خویش حسرت نمی‌خورید و دلسوزی نمی‌کنید که بی‌علم و جاهل و بی‌کمال همی‌مانند. والله! اگر شما به مکاتب نرفتید خود را به دست خود خراب می‌نمایید.

هر امری را که خداوند ما بر ما می‌فرماید، چه در تحصیل علوم و فنون و چه در امورات دینی و دنیوی تماماً برای فایدۀ خود ماست. خداوند تعالی به روزه و نماز ما احتیاج ندارد و نه عظمت و جبروت او از عصیان نافرمانی ما کم می‌گردد. فقط هرچه می‌کنیم و هر اوامرش را که تعمیل می‌نماییم، برای خود می‌کنیم. اگر نماز می‌خوانیم و یا روزه می‌گیریم،فایده‌اش برای خود ما و شما است. باید در ارشادات الهی یک جدّت و فعالیت فوق‌العاده را به کار برده و گاهی از احکام خداوندی و از اوامر حضرت نبوی انحراف نورزیم و دشمن خود را بر خود غالب و فاتح نگردانیم.

لازم است در راه ترقی اسلام کوشش کنیم و تا ریزانیدن قطرۀ آخرین خون خود در راه عالم اسلام حاضر باشیم و روی خود را از دشمنان اسلام نگردانیم و سر خود را پیش اعدای مسلمانان خم نکنیم. پیغمبر ما می‌توانست که به بسیار سهولت و آسانی به یک اشاره تمام عالم کفر را مسلمان ساخته و دین مبین خود را منور و روشن می‌ساخت. چراغ بی‌فروغ کفر را خاموش می‌گردانید، اما با این لحاظ در این موضوع از روحانیت و عصمت و عظمت خود کار نگرفت و هر چه کرد به‌زور شمشیر و سعی و کوشش خود در ترویج دین اسلام کوشید تا تعلیم جدّت و فعالیت و مقاومت را به امت خویش آموختانده و آن‌ها را به عیش‌پرستی و تنبلی تشویق ننمودند.

اگر چه امیدواریم، وعده‌ای که خالق بی‌نیاز ما با ما کرده در آخرت در جنت خواهیم بود و به قدر گناه و نافرمانی که از اوامرش کرده باشیم، در دوزخ خواهیم سوخت؛ اما در خاتمه اطمینان داریم که در جنت می‌رویم. لکن از لطف خداوندی آرزو داریم که در روز محشر به شفاعت پیغمبر خود از تمام گناهان مغفور و در بهترین جنت‌ها برویم.

عرض آخرین من چنین است که ما و شما باید کوشش کنیم و جان خود را فدای دین سازیم. خون‌های خود را در راه او بریزانیم تا آن چیزهایی را که دشمنان از ما سلب نموده‌اند، به فدا کردن سر خود از اوشان باز گیریم. مسلمانانی که صادق و در راه اسلامیت خویش محکم و پابند باشد، گاهی در راه خدمت اسلام تنبلی و کاهلی نمی‌کند. اگرچه بداند که در میان باران گله‌های توپ و تفنگ باشد؛ زیرا می‌داند که بی‌اجل مرگ نیست. والله! اگر خودم در میان آتش تفنگ باشم، گاهی خوف و هراس را به دل خود جا نمی‌دهم. می‌دانم تا زمانی که اجلم نرسیده باشد، یک‌قدری برایم ضرر و نقصانی عاید نخواهد شد. زمانی که اجلم رسید، اگر در خانه‌های محکم باشم، یک لحظه تغیر و تبدیل نخواهدشد.

ای برادران! بیایید که کوشش‌کنیم و سعی نماییم تا در مقاصد دینی و دنیوی خودها کامیاب باشیم. ما مسلمان‌ها هم برای آخرت خود کار می‌کنیم و هم برای دنیای خود. به غیر اسلام، دیگران به کار دنیا مشغولیت داشته، الله تعالی از آخرت بی‌نصیب‌شان کرده و هر ترقی و بهبودی که هست، فقط در دنیا برا یشان داده است.

والله! جگرم کباب گردیده، سینۀ خود را چاک کرده می‌گویم: از برای خدا ای عالم اسلام چه شد، شما را که به خواب غفلت غنوده و چه پیش آمد شما را که به کنج کسالت خموده‌اید! آن عالم اسلام چه شد که همیشه دشمن خود را مغلوب می‌ساخت؟ آن عالم اسلام کجا شد که ممالک اعدای خود را به زور سوته مفتوح می‌گردانید که امروز نسبت به عالم اسلام یک بیوه‌زن شرف و عزّت دارد؟! (در این موقع قطرات عَبَرات از چشم نرگس‌وش شاهانه ترشّح نموده، گل عارضش را آبیاری می‌نمود.)

از برای خدا و رسول خدا! دست اتفاق و اتحاد را با یکدیگر بدهید که دشمنان‌تان در پی انهدام و خرابی شما، همیشه جاهدانه می‌کوشند. بیایید تا به پیش خدای خود عرض بکنیم! ای خدا! تو دیده بودی آن اسلامی که در اوج ترقی و تعالی عروج داشت و لوای زیبای اسلامیت را بر دوش همّت خود بر روی عالم برافراشت و دشمنان خود را از هیبت و سَطوَت اسلامی در لرزه می‌انداخت. از برکت روحانیت حضرت رسول مقبولت مجدداً باز آن اتحاد و اتفاق و فعالیت و شجاعت و هیبت و سَطوَت را نصیب این باز ماندگان بیچارۀ اسلامی عطا و مرحمت و کرامت فرما! مخصوص قوم افغان را در دین و دنیا سُرخ‌رو و کامیاب گردان!

« اللّهُمّ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الآخْرَةِ حَسَنَةً…

منبع:

رویداد لویه جرگه دارالسلطنه ۱۳۰۳، تألیف مولوی برهان الدین کشککی، با تصحیح و تعلیق دکتر عبدالله شفایی، انتشارات بنیاد اندیشه، کابل، 1398

Related Articles

Back to top button